بزرگترین وبسایت مهدوی و فراماسونری وشیطان پرستی
بزرگترین وبسایت مهدوی و فراماسونری وشیطان پرستی
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نويسندگان
آخرين مطالب |
ماجرای دستور رهبری به ملک عبدالله
![]() حجت الاسلام والمسلمین موسوی کاشانی(از اعضای بیت رهبری) یک بار زمانی که ملک عبدلله پادشاه فعلی عربستان,ولیعهد بود , محضر مقام معظم رهبری آمده بود. وضعيت مني طوري بود كه نياز به رسيدگي داشت و حجاج در زحمت بودند آقا آمرانه به عبدالله فرمودند: یا منی را بسازید یا ما خودمان مهندسینی داریم که بیایند منی را بسازند. امیر عبدالله دست روی سرش گذاشت و گفت : علی عینی یا سید القائد (رهبرا به روی چشم) سال بعد که بنده حج مشرف شدم, دیدم منی را درست کرده بودند و تمام امکانات لازم را برای زائرین فراهم آورده بودند. سفير جمهوري اسلامي ايران در عربستان نيز مي گفت: ملك عبدالله پادشاه عربستان در تمام ديدارها با من، رهبر معظم انقلاب را «امام خامنهاي» خطاب ميكند. حسيني سفير جمهوري اسلامي ايران در عربستان به اين سوال كه آيا مقامات دولت عربستان در دعوت از رهبر معظم انقلاب براي سفر به اين كشور و انجام مناسك حج همچنان اصرار دارند؟ گفت: مقامات سعودي به مقام معظم رهبري علاقه بسيار زيادي داشته و دارند و مشخصاً ملك عبدالله پادشاه اين كشور همواره با احترام فراوان درباره ايشان سخن ميگويد. حسيني افزود: در تمام ديدارهايي كه با ملك عبدالله داشتم، وي مقام معظم رهبري را امام خامنهاي خطاب كرده و در ابتداي ديدار از من پرسيدهاند كه «قبل از هر سخني بگوئيد كه حال امام خامنهاي چطور است؟» و در پايان ديدار نيز گفتهاند كه «سلام مرا به امام خامنهاي برسانيد». [ چهار شنبه 4 بهمن 1391برچسب:ماجرای دستور رهبری به ملک عبدالله, ] [ 20:16 ] [ s.hp ]
اين ويديو يكم قديميه ولي استاد خيلي خوب و بروز حرف ميزنه
(بسم الله الرحمن الرحیم)با گذشت بیش از ۱۴۰۰سال از دعوت آخرین فرستاده خدا به پرستش و عبادت خدای یگانه، و با وجود مبعوث شدن ۱۲۴ هزار پیامبر برای نشان دادن مسیر صحیح به بشریت در اعصار گونان و ریشه کنی جهالت انسان، در قرن ۲۱ و در اوج پیشرفت کشورها در زمینه های اقتصادی، علمی، صنعت، تکنولوژی، بهداشت و درمان، آموزش و ارتباطات و … در اقصی نقاط جهان، از شرقی ترین اجتماعات در حال توسعه و تازه توسعه یافته تا غربی ترین کشورهای صنعتی و پیشرفته که پیشتازان اقتصاد و پیشرفت در جهان بشمار می آیند، ریشه های جهالت هنوز هم خشک نشده است. براي مشاهده مطلب و عكس ها به ادامه مطلب برويد ادامه مطلب [ پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:نگاهی به ادیان غیر الهی و آداب و رسوم خرافی در جهان +تصاویر, ] [ 16:26 ] [ s.hp ]
بسم الله الرحمن الرحیم عنوان : فمنيسم Feminism واژه فمنیسم، که برای اولین بار در سال 1837 وارد زبان فرانسه شد،[1] از ریشه "feminie" بهمعنای زنانه، زنآسا، مادینه و مؤنث است؛ که در اصل از زبان فرانسه و نهایتاً از ریشه لاتینی femina اخذ شده است. این واژه در زبان انگلیسی در دو معنای قریب بههم بهکار میرود: در معنای نخست فمنیسم عبارت است از نظریهای که معتقد است زنان باید به فرصت و امکانات مساوی با مردان در تمامی جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست پیدا کنند. در زبان فارسی معادلهایی از قبیل "زنگرایی"، "زنباوری"، "زننگری" و "زن آزاد خواهی" برای این استعمال از لفظ فمنیسم ذکر شده است. اما در معنای دیگر این لفظ بر جنبشهای اجتماعی اطلاق میشود که تلاش میکنند تا اعتقاد و باور فوق را که در معنای اول ذکر شد، نهادینه کنند. در زبان فارسی معادل این معنا از فمنیسم واژه "نهضت زنان" و "نهضت آزادی زنان" قرار داده شده است.[2] فمنیسم را میتوان یکی از جنجالبرانگیزترین جنبشهای اجتماعی و فکری در سطح جهان دانست که با هدف احقاق حقوق زنان و رفع تبعیض و تضییق از آنان انجام میگیرد.[3]
انتقاد از وضعیت موجود زنان و به چالش کشیدن کلیشههای جنسیتی در طول تاریخ مطرح بوده و برخی شروع جنبش آزادیبخش زنان و قدمت تاریخی تفکر فمنیسم را بهقدمت تاریخی ظلم بر زنان قلمداد میکنند. اما با این وجود، بنابر نظر غالب، آغاز جنبشهای فمنیستی بهصورت یک حرکت منسجم و رواج این واژه بهمعنای امروزین آن، راجع به قرن نوزدهم میلادی است.[4]
این جنبش فکری و اجتماعی، در شرایطی شکل گرفت که در اروپا و آمریکا، جنبشهای اجتماعی دیگری نیز فعال بودند و این جنبش، بهنوعی از درون آن جنبشهای دیگر متولد شد؛ زیرا زنان فعال در این جنبشها که فعالیت عام اجتماعی را تجربه میکردند، بهدلیل موقعیّت نابرابر خود در درون جنبش در وضعیتی تناقضآمیز قرار گرفته بودند و همین امر، بنیان شکلگیری هویت جمعی برای آنها میشد. بهعلاوه، مشارکت در این جنبشها که همگی در چارچوب گفتار مدرن برابری بودند، هم زمینهی گفتاریِ طرح مطالبات مستقل آنها را فراهم میساخت و هم، تجربه کار سازمانیافته و ارتباطات لازم به منابع مورد نیاز آنها برای کنش اجتماعی را شکل میداد.[5]
بسم الله الرحمن الرحیم
گفتم :اگر می دانستم چه روزی می آیی
به احترام آمدنت گناه نمی کردم !!!!
فرمود:آن روز که گناه نکنی به احترام گناه نکرنت می آیـــــــــــــم
بسم الله الرحمن الرحیم نقل قول: حسین در زمان معاویه اقدامی علیه وی انجام نداد. گرچه حسن را به خاطر انتقال قدرت به معاویه مورد سرزنش قرار داد ولی معاویه سالی یک یا دو میلیون درهم به حسین میفرستاد و حسین مکرر به شام سفر میکرد و در آنجا نیز هدایای دیگری از معاویه دریافت مینمود. مشروح اکاذیب را می توانید از این لینک در صورت تمایل دریافت کنید: تقصیر دلم نیست که کم می آیی ***** وقتی که شدم اسیر غم می آیی (بسم الله الرحمن الرحیم)منابع تاریخی، تعداد مشهور شهدای کربلا را ۷۲ نفر عنوان میکنند اما در عین حال، برخی دیگر تعداد شهدا را حتی تا ۱۵۵ نفر هم ذکر کردهاند. حجتالاسلام سیدمحمود طباطبایینژاد، مدیرگروه پژوهشی دانشنامه امام حسین(ع) در گفتوگو با خبرنگار آیین و اندیشه فارس گفت: مشهورترین تعداد شهدای کربلا ۷۲ نفر است اما وقتی در منابع مختلف بررسی میکنیم به تعدادی از اسامی میرسیم که به دلیل آنکه در آن زمان نقطهگذاری کمتر انجام میشد ممکن است بعضی از این اسامی با هم مشترک بوده، شبیه هم باشند یا اشتباه شده باشد. وی اظهار داشت: گروه تحقیقاتی دانشنامه امام حسین(ع) ادعایی ندارد مبنی بر اینکه تعداد شهدای کربلا حتما ۱۵۵ نفر است، بلکه تعداد و اسامی را از زیارت ناحیه مقدسه و سایر منابع مستندی که وجود داشته، بیان کرده است. بنابراین با توجه به اینکه تعداد دقیق شهداى کربلا، مشخص نیست اما برای اینکه بتوانیم استفتایی میان تعداد و اسامی شهدایی که همراه اباعبدالله الحسین(ع) به شهادت رسیدهاند، داشته باشیم این اسامی را از کتاب «دانشنامه امام حسین(ع)» برای علاقهمندان ذکر میکنیم. شهداى واقعه کربلا را به چهار دسته مىتوان تقسیم کرد: شهدای کربلا از اصحاب پیامبر(ص)، شهدای کربلا از یاران امام علی(ع)، شهدای کربلا از اهلبیت امام حسین(ع) و شهدای کربلا از یاران امام حسین(ع).
نامهایی که با علامت ستاره (*) مشخص شدهاند، تنها در منابع نادر ذکر شدهاند. (بسم الله الرحمن الرحیم)گاه فیلمسازان جهان غرب بالاخص هالیوود با سوژه قرار دادن اینکه چرا در عین وجود خداوند، بشر و گاه حتی پیامبران برگزیده رنج میکشند و یا اینکه چرا گاه زشتیها و بدیها بر خوبیها چیره میشود، در فیلمهایشان به طور آشکار و پنهان ماهیت وجود خداوند را زیر سوال بردهاند. در زیر اشارهای داریم به برخی از این فیلمها:
*مهر هفتم ساخته «اینگمار برگمن»
![]()
«مهر هفتم» فیلمی بود که اعتبار جهانی «برگمن» را در میانه دهه ۱۹۵۰ تضمین کرد و آوازه او را در محافل هنری و فرهنگی همه کشورها گسترانید. «مهر هفتم» صریحترین و بیواسطهترین رویکرد به پرسش وجود خداوند است،پرسشی که در فیلم به گونههای مختلف پاسخ میگیرد، تصویر سلطه مرگبار طاعون، کورهراهها و رقص آئینی شخصیتها تنها چند نمونه از جلوههای دراماتیک این فیلم هستند. در صحنهای نیز شاهد دوئل شوالیه با مرگ در بازی شطرنج و بحث این دو درباره وجود یا عدم وجود خداوند است. یکی از چیزهایی که به طور مکرر در این فیلم تکرار میشود، این مطلب است که «ایمان یک نوع شکنجه است»، مخاطب همواره شاهد این مطلب است که افراد با ایمان عاشق شخصی هستند که خود را در تاریکی پنهان کرده و هیچگاه ظاهر نمیشود و این مسئله که تو او را با تمام وجودت نیز به کمک بخوانی نیز در اصل قضیه تاثیری نمیگذارد.
۲٫ «جایی برای پیرمردها نیست» ساخته «برادران کوئن»
![]()
فیلم برنده اسکار «جایی برای پیرمردها نیست» داستان شکارچی است که به طور اتفاقی به جنازههایی برمیخورد که در جریان معامله مواد کشته شدهاند. او در کنار آنها کیفی حاوی دو میلیون دلار مییابد که برای او دردسر ساز میشود. شخصیت اصلی داستان با آنکه انسان خوبی است ولی در جریان فیلم با خشونتهای و شرایط بغرنج زیادی روبرو میشود و همه چیز برای او دائما در حال خراب شدن است و او همواره در شرایطی قرار میگیرد که مجبور است انتخابهایی بدتر از قبل کند انجام دهد، بدون آنکه در جایی خداوند به داد او برسد. اتفاقهای فیلم چه بد و چه خوب همگی کاملا به طور شانسی اتفاق میافتند و مخاطب به هیچ وجه نمیتواند در هیچکدام از این اتفاقات وجود خداوند را حس کند. در یکی از صحنههای پایانی فیلم شخصیت اصلی فیلم میگوید: «من همیشه فکر میکردم که زمانیکه پیرتر شوم، خداوند به طریقی وارد زندگیام میشود ولی اینکار را نکرد، من او را سرزنش نمیکنم چون اگر من هم خدا بودم در رابطه با خودم، دقیقا همان کاری را میکردم که او انجام داده است.»
*هالووین ساخته «جان کارپنتر»
![]()
این فیلم که تا حدود زیادی به دیگر فیلمهای هالووین شبیه است، داستان قاتلی (با بازی مایکل میرز) است که ماسک بر چهره در شب هالووین در حومه شهر به سراغ جوانانی میرود که در این شب به خوشگذرانی میپردازند. در این فیلم همچون دیگر فیلمهایی از این دست شخصیت شیطانی بدون هیچ منطقی توقفناپذیر و جاویدان است و هیچ نیرویی یارای مقابله با آن را ندارد.
*داس بوت ساخته «ولفگانگ پترسن»
![]()
داستان فیلم که در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد، داستان یک زیردریایی غول پیکر است که در میانه داستان شروع به غرق شدن میکند و از جایی که سرنشینان زیردریایی مرگ را در نزدیکی خود میبینند و تمام تلاششان را برای مبارزه با آن میکنند، به هر سختی آنها نجات مییابند در حالیکه مخاطب با تک تک شخصیتها نیز از نزدیک آشنا میشود ولی در پایان فیلم که خیال مخاطب کاملا راحت شده، بمبی همه این نجات یافتگان را به یکباره به خاک و خون میکشد و دشمن همچنان رام نشده باقی میماند. از نظر برخی از منتقدان این فیلم حقیقتا یکی از فیلمهایی که ماهیت وجودی خداوند را زیر سوال میبرد، به نظر آنها این فیلم القاء کننده این فکر است که اگر خدایی هم وجود داشته باشد، خدایی عادل و منصف نیست بلکه خدایی است که به طرز شرورانهای با سرنوشت انسانهای شوخی میکند.
*«فرشته انتقام» ساخته «لوئیس بونل»
«فرشته انتقام» داستان عدهای زن و مرد است که در یک میهمانی بالماسکه شرکت کردهاند ولی پس از مدتی درمییابند که هیچکدام قادر به ترک آن اتاق نخواهند بود، به مرور شایعاتی نیز در میان میهمانان شکل میگیرد. این عده از مردم بدون هیچ منطق خاصی و بدون آنکه نیرویی برتر به کمک آنها بشتابد در مکانی گرفتار شدهاند و هیچ راه خالصی برای آنها وجود ندارد. در صحنه پایانی فیلم نیز شاهد صحنهای هستیم که گلهای گوسفند وارد کلیسا میشوند در حالیکه گروهی آشوبگر در بیرون مشغول تیراندازی و سر و صدا هستند و این سوال در ذهن مخاطب شکل میگیرد که آیا ایمان طرفداران معصوم کلیسا، از آنها محافظت خواهد کرد؟
*«بازیهای مسخره» ساخته «میشل هانکه»
![]() «بازیهای مسخره» داستان زن و شوهری است که به همراه پسر ده سالهاشان، برای گذراندن تعطیلات به ویلای تابستانی خود میروند. اما با گذشت مدت اندکی از اقامت آنها در ویلا، دو جوان به ظاهر مهربان و مودب به دیدن آنها میروند و با آنها صمیمی میشوند. اما پس از گذشت مدتی حرکات آنها بهتدریج غیر عادی شده، بهطوریکه شروع به آزار و اذیت خانواده میکنند. پل و پیتر از شکنجه و آزار جورج و خانوادهاش لذت میبرند و تا جایی پیش می رود که کاملاً بر آنها تسلط می یابند و هرکاری دلشان بخواهد انجام می دهند. «هانکه» برای آنکه تمام فیلم را بر مبنای منطق خود که شاید یک بیمنطقی محض باشد، پیش ببرد به طور کلی عامل خداوند را از میان بر میدارد.
*فیلم «برگشت ناپذیر» ساخته «گاسپر نوئه»
![]()
این فیلم داستان زوج جوانی است که شبی پر از حادثههای دلخراش و دردناک را تجربه میکنند. در این فیلم که پر از صحنههای غیراخلاقی تجاوز مکرر و خونین به زنی جوان است، هیچ جایی برای ایمان وجود ندارد، در بسیاری از صحنههای فیلم این سوال در ذهن مخاطب نقش میبندد که عدالت الهی کجا رفته؟ اگر خدایی وجود داشت چگونه اجازه میداد چنین جنایاتی اتفاق بیافتد؟
*«جنایات و مکافات» ساخته وودی آلن
![]()
این فیلم داستان مرد زن داری است که درگیر رابطه نامشروعی میشود و در این میان معشوقهاش تهدید میکند که زندگی زناشوییاش را به نابودی میکشد. «آلن»، همچون شخصیت محبوبش «اینگمار برگمن» در فیلمهایش تجربه دینی را به تصویر میکشد. البته در هیچیک از فیلمهای «وودی آلن» به اندازه این فیلم، این مسئله به چشم نمیخورد. در این فیلم ماهیت انسان، ماهیتی غیرالهی معرفی شده، جهان فاقد هرگونه عدالتی است و کسی نیست که بر ما و اعمالمان نظارت داشته باشد. در صحنهای از فیلم دو شخصیت اصلی به بحث و گفتگو در رابطه با ماهیت گناه و سرنوشت میپردازند و هر یک از آنها دیدگاهی متفاوت در اینباره دارد که البته این مسئله نیز القاء کننده این مسئله است که تو میتوانی به خدا اعتقاد داشته باشی یا نداشته باشی ولی مسئله مهم این است که هیچ یک درباره اینکه اعمال ما مورد قضاوت قرار میگیرد یا خیر، مطمئن نیست.
*فیلم «هفت» ساخته «دیوید فینچر»
![]()
این فیلم داستان یک سری قتلهای سریالی است که براساس هفت گناه «شکم پرستی»، «طمع»، «تنبلی»، «حسادت»، «خشم»، «غرور» و «شهوت» به وقوع میپیوندد. قاتل پس از کشتن هر یک از قربانیان، نام یکی از این هفت گناه را کنار مقتول مینویسد. تمام تلاشهای دو کارآگاه برای دست یافتن به قاتل زنجیرهای نه تنها آنها را به جایی نمیرساند بلکه در آخر خود قربانی این قاتل میشوند. این فیلم بیانگر این دیدگاه است که دنیا بدور از هرگونه عدالت خداوندی پیش میرود؛ این دیدگاه یادآور این ضرب مثل انگلیسی است؛ «انسان نقشه میکشد، خدا میخندد»، یعنی انسان صرفا یک عروسک خیمهشب بازی به دور از هر گونه حق انتخابی است. این فیلم همچنین از نظری دیگر القاء کننده این مطلب است که تنها در صورت عدم وجود خداوند است که چنین قاتل خونخواری میتواند در کمال آرامش با دقت هر چه تمامتر قتلهایش را برنامهریزی کرده و آنها را بدون هیچ مشکلی به انجام برساند.
*«یک پرتغال کوکی» اثر «استنلی کوبریک»
![]()
پرتقال کوکی محصول سال ۱۹۷۱ یکی از پرحاشیهترین فیلمهای تاریخ سینماست. اکران این فیلم به خاطر تقلید برخی از جوانان از کارهای شخصیت اول فیلم (الکس) در انگلستان ممنوع میشود. «یک پرتغال کوکی» داستان جوان شرور و خلافکاری به نام الکس است که به خاطر قتل یک زن به زندان میافتد و در آنجا تحت درمان روش جدیدی برای اصلاح خلافکاران قرار میگیرد در دیالوگهای فیلم شنیده میشود که «الکس» برای اعمال این خشونت لگام گسیخته،از سمفونی نهم بتهوون الهام میگیرد. او با شنیدن این موزیک آرامشبخش صحنههای ویرانی ساختمانها،شکنجههای حضرت مسیح و بمبارانهای جنگ را به یاد میآورد. نکته جالب توجه در این میان این است که آمیزههای دینی نیز برای او شهوت و خشونت را به همراه میآورد. او در خانه پیراهنی به تن می کند که دکمه های سر آستینش به مانند میخهای کوبیده شده بر مچ دستان مسیح مصلوب بوده است،در عین حال مجسمه مسیح در اتاق او،در اوج شهوت به صلیب کشیده شده است.
(بسم الله الرحمن الرحیم)چرا سر امام حسین ـ علیه السلام ـ بر نیزه آیه«ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا» را می خواند؟ بدون شک سخن گفتن سر مقدس امام حسین ـ علیه السلام ـ یکی از معجزات آن بزرگوار می باشد و این اتفاق دو بار صورت گرفته است. یک بار در کوفه و مرتبه بعد در شام. شیخ علی نمازی می نویسد سر امام حسین ـ علیه السلام ـ در کوفه این آیه را خواند «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا» و در دمشق سخن گفت «اعجب من اصحاب الکهف قتلی و حملی»[۱] همان طور که می دانیم «معجزه امر خارق العاده ای است که برای اثبات حق و همراه با تحدی (دعوت به مقابله) تحقق پیدا می کند.»[۲] برای سخن گفتن سر مقدس امام حسین ـ علیه السلام ـ و این که چرا آیه مذکور را خواند می توان چند دلیل را به عنوان احتمال ذکر کرد. ۱٫ سخن گفتن سر مقدس امام حسین ـ علیه السلام ـ نشانه حقانیت آن حضرت و الهی بودن قیام ایشان می باشد. سر حضرت سخن گفت تا کمکی باشد برای اثبات حق و حقانیت حضرت. ۲٫ احتمال دوم این که حضرت می خواهد بگوید، هر چند سر از بدن ما جدا کردند و بالای نیزه قرار دادند اما ما هنوز زنده هستیم. حیات ما جاودانی و همیشگی است. حرث بن وکیده می گوید: من همراه با کسانی بودم که سر حسین ـ علیه السلام ـ را حمل می کردند شنیدم که می فرماید: «ام حسبت ان اصحاب … . » من در خودم شک کردم که آیا من دارم صدای ابی عبدالله را می شنوم؟ حضرت به من فرمود: ای فرزند وکیده آیا نمی دانی که ما ائمه نزد پروردگارمان زنده هستیم؟»[۳] ۳٫ احتمال سوم این است که حضرت می خواهد این نکته را برساند که شهادت من به دست مسلمانان، کسانی که من با آنها مذهبم یکی است، کسانی که به دین جدم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشند و هنوز از رحلت جدم بیش از پنجاه سال نگذشته است و … بسیار عجیب تر از داستان اصحاب کهف است. منهال بن عمرو می گوید: سر امام حسین ـ علیه السلام ـ را در دمشق دیدم … که این سخن را گفت: اعجب من اصحاب الکهف قتلی و حملی»[۴] یعنی به شهادت رساندن من و بر نیزه کردن سرم از امر اصحاب کهف عجیب تر و شگفت انگیز تر است» من پسر دختر پیامبر هستم که مرا و اصحابم را بین دو نهر آب با لبهای تشنه سر بریدند و به شهادت رساندند. و می توان گفت که امام با این اعجاز می خواست ثابت کند که حق هرگز نابود نمی شود بلکه همیشه زنده است. [۱]. شیخ علی النمازی، مستدرک سفینه البحار، قم، موسسه النشر الاسلامی، لجامعه المدرسین، ۱۴۱۹، ج ۹، ص ۱۷۲٫
بسم الله الرحمن الرحیم مهدی جان تسلیت! *- اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ *- وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ و خدا لعنت کند خاندان زياد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى اميه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زياد) را *- وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ اَللّهُمَّ الْعَنْ اَباسُفْيانَ وَ مُعوِيَةَ وَ يَزيدَ بْنَ مُعاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدينَ خدايا لعنت کن ابوسفيان و معاويه و يزيد بن معاويه را که لعنت بر ايشان باد از جانب تو براى هميشه آب هم شرمنده عباس شد یا مهدی کجایی که انتقام مادرت فاطمه رو از کافران بگیری؟ ما منتظریم که اون دستهایی رو که گوشواره های نازار امام حسین(ع) رقیه خانم رو از گوشش کند رو قطع کنی و انتقام گوشهای خونی فاطمه کوچولو رو از یزید بگیری. یا مهدی جواب تشنگی ابوالفضل رو کی باید بده؟ جواب لب های ترک خورده سرورم حسین رو کی باید بده؟ جواب دستهای بریده عباس رو کی باید بده؟ جواب دل سوخته بی بی زیتب رو کی باید بده؟ حضرت محمد(ص)کجایی که ببینی بعد شما یاران نزدیکت با اهل بیتت چیکار کردن. تیر سه شاخه ای که گلوی طفل معصوم علی اصغر رو پاره کرد و معصومیت علی اکبر رو کی میخواد جواب بده؟ یا مهدی حالتو درک میکنم-میدونم چه حالی داری- کی میخواد جواب این همه نامردی رو بده؟ به امید ظهور هرچه سریعتر آقا و سرورمون حضرت مهدی (عج) لعنت بر تمام کسانی که در واقعه عاشورا مقابل سپاه خدا قرار گرفتند السلام علیک یا عبدالله الحسین اشهدان علی ولی الله اشهدان محمد رسول الله اشهدان لا اله الا الله حسینی عزیز در آخر لعنت بفرست بر یزید-معاویه-شمر-ابن مرجان و عمر بن سعد کافر |
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش امدید
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |